آخرین مطالب
امکانات وب
- ی روز داشتم تو ساحل قدم میزدم که ی دختری رو دیدم خیلی زیبا بود رفتم تا باهاش دوست شم رفتم پیشش سلام دادم جواب سلامم رو با گرمی بهش پیشنهاد دوستی دادم اول ی کم ناز کرد ولی قبول کرد که باهام باشه بهش گفتم من از عشق قبلیم ی زخمی خوردم تو دیگه اون زخم رو به من نزن بهم گفت اون چی بود بهش داستان رو مفصل تعریف کردم بعد که به آخر داستان رسیدم بهش گفتم اون به من خیانت کرد و با اون غریبه شب خوابید ، بهش گفتم که تو این کار رو بامن نمیکنی مگه ن گفت شرمنده من با ناراحتی از پیشش رفتم قبل از رفتنم بهش گفتم این کار براتون سرگرمی شده که پسرایی مثل من رو باهاش بازی کنید مگه ن
+ نوشته شده در سه شنبه یکم اسفند ۱۳۹۶ساعت 21:45  توسط hadi |
ی عشق جدید میخواس باشه ولی نشد...ما را در سایت ی عشق جدید میخواس باشه ولی نشد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : hadipax بازدید : 272